دختر زمستونی

ساخت وبلاگ

روند بالا رفتن سنم رو ، نه از روی سفید شدن موهام ، نه از دردهای گاه و بیگاه ، نه از کمتر شاد شدنم ، نه از بی حوصله تر شدنم و بدخلقی هام ، بلکه از بلند تر شدن قد برادری میفهمم که انگار همون دیروز بود رو پاهام میخوابوندمش :)

از منم رد کرده ماشالا ، اصلا نفهمیدم کی بزرگ شد ، بزرگ شدیم 


+ مغرور و از خود راضی نباشیم ، به نظرات هم احترام بذاریم و اگر مخالفیم با احترام بگیم ، توهین نشانه بی شخصیتی است! 

دختر زمستونی...
ما را در سایت دختر زمستونی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : csedayebaroon0 بازدید : 64 تاريخ : جمعه 13 اسفند 1395 ساعت: 17:12

من دقیفا خودمم نمیدونم هدفم از این همه باز و بسته کردن وبلاگم چیه ؟ ! شما میدونید ؟اینکه چند تا دوست دارین که دوستتون دارن اصلا مهم نیست ، مهم اونه که بدونید چند نفر شما رو بخاطر خودتون دوست دارن اگه یکی پیدا شد که درکتون کرد و تنهاتون نذاشت قطعا شما یکی از اون خوشبختهای روزگاریددلم نمیخواد داییم زن بگیره ، از همین الان حس میکنم از زنش بدم میاد:/لاکم نمیزنما خیلی ولی نمیدونم چه مرضیه که حتما باید تو سبد سفارشام باشه ، تو این بی پولی:/با کتابایی که لحن نوشتاریشون خودمونی تره بهتر ارتباط برقرار میکنم تا اونایی که ادیبانه تره و اینجوری شد که اینطور شد ، یعنی شروع نکرده ، انداختمش اونور .بنظرم باید جایزه خر طلایی رو هم بدن به اونایی که میدونن کجا خودشونو به نفهمی بزن و در اخر اینکه. اینجا دقیقا برای کی مینوبسم جای سواله هعی خدا شکرت واقعا :)+ کامنت در پست ثابت دختر زمستونی...ادامه مطلب
ما را در سایت دختر زمستونی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : csedayebaroon0 بازدید : 35 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 11:42

دقت کردین ، خیلی غر میزنیم ، هممون ، تو هر بحث و زمینه ای ، یعنی غر زدن رو به بهترین نحو ممکن انجام میدیم نمونش همین فرا رسیدن عید ، یعنی از هر ده تا پست و حرف درباره عید نه تاش اه اه و پیف پیف بوده ، فکر کنم تنها ملتی هستیم که اخم و تخم به استقبال سال نو میریم و خیلی هامونم شاید آرزو میکنیم کاش سی اسفند اخرش باشه ، امید موج میزنه لامصب:)به شخص ِ خودم عید رو خیلی دوس دارم ، منی که مهمونی رفتن رو دوس ندارم ، از عید دیدنی استقبال میکنم و حتی دلم میخواد هرجا دوبار برم ، و البته ما از این مهمونیهای زورکی سالی یکبار نداریم شکر خدا:))عاشق چیدن سفره هفت سین و سبزه و اون تنگ ماهی قرمز وسط سفره ام و همینحا اعلام میکنم با هر نوع چالش مالشی درباره هفت سین و این چیزا شدیدا مخالفم ، گفتم چالش یاد عیدی دادن افتادم ، حقیقت اینه که من هیج عیدی ای رو اندازه پول دوس ندارم ، حس نوستالژیک تر و قشنگ تری داره پولی که از لای قرآن بهت داده میشه تا کتاب و لباس و غیره ، اصلا شما پولشو بدین طرف خودش میدونه چکار کنه ، هی چالش درست نکنید برا خودتون و ما :/یکی از بحثای مهم عید خرید کردنه ، خب اگر واقعا لازم ند دختر زمستونی...ادامه مطلب
ما را در سایت دختر زمستونی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : csedayebaroon0 بازدید : 21 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 11:42

طرف میاد پست میذاره ، اهنگ و از این پستای شاد ، بعد یه عده زیرش کامنت میدن و با خانواده طرف و خودش وصلت میکنن!  اخرشم میگن شهادته!  واقعا فازتون چیه؟با خودتون چند چندین(اونا رو میگم با شما نیستم)من کاری به درست و غلط بودن کار اون اشخاصی که پست میذارن ندارم ، شاید اعتقادی ندارن  طرز فکرشون فرق میکنه.  ولی شمایی که خدای اعتقادی هنوز ساده ترین چیزها رو نمیدونید، هنوز نمیدونید  رکیک و زشت حرف زدن جایی تو اعتقاداتی که ادعا میکنید خیلی براتون مهمه نداره ، من نوعی به عنوان گذارنده پست وقتی این کامنتا رو ببینم نمیگم عه راست میگه ، میگم خاک تو سرتون با این حرف زدن و اعتقادات آبکیتوناول خودمونو درست کنیم  دختر زمستونی...ادامه مطلب
ما را در سایت دختر زمستونی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : csedayebaroon0 بازدید : 29 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 11:42

دلم میخواد  بر گردم به گذشته ، حقیقتش هیچ خبر خاصی هم نبود، خوش خوشانمم نبود ، فقط این همه رنج و غم درونی الان نبود ، بزرگ شدن باعث میشه همه چی رو عمیق تر و واضح تر درک کنی و حسشون کنی 

دلم میخواد برگردم به گذشته ولی بشرط اینکه این اینده ای نباشه که انتظارمو میکشه 

+ بله ، می فرمایند که کمتر حرف مجانی بزن و این فکرها رو بکن ، مثل بچه ی ادم به زندگیت برس-چشم:)


دختر زمستونی...
ما را در سایت دختر زمستونی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : csedayebaroon0 بازدید : 51 تاريخ : چهارشنبه 27 بهمن 1395 ساعت: 11:53

یه کتابی رو شروع کرده بودم به خوندنش و حدود! ا سی چهل صفحه مونده بود که تموم شه و این یک ماه و اندی طول کشیده و همچنان همون سی چهل صفحه موندهمیدونی من استاد این تمام نکردن هام ،این نصف و نیمه انجام دادن ها، این که تا یه جایی برم و درست لحظه ای که همه چی باید تموم شه ، رهاش کنم اینا رو دارم به خودم میگم ، به خودم میگم که یادم بمونه دلیل تمام اتفاقاتی که باید میفتاد و نیفتاد و نباید میفتاد و افتاد کسی جز من نیست ، مقصر تمام نرسیدن ها و نشدن ها خودم هستم ، یقه شخص دیگه ای رو نچسبم به قول معروف از ماست که بر ماست دختر زمستونی...ادامه مطلب
ما را در سایت دختر زمستونی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : csedayebaroon0 بازدید : 30 تاريخ : چهارشنبه 27 بهمن 1395 ساعت: 11:53

لطف کنید بیش از حد خودتون رو محکم و سرپا نشون ندید ، چون یه جایی کم میارید و از پا میوفتید ،  هیشکی هم جدیتون نمیگیره ، اونوقته که  میشکنید لطفا بیش از حد به دیگران محبت بدون توقع نکنید ، به قول معروف خوبی که از حد گذشت نادان خیال بد کند ، نذارید فکر کنن لطف و محبتی که میکنید وظیفتونه, شما اول از همه در قبال خودتون مسئولیت دارید ادمایی که غم و بدبختیشون رو حواله شما میکنن و خوش خوشانشون برای افراد دیگه است ذره ای ارزش دلسوزی ندارن مخصوصا وقتی دو قورت و نیمشونم باقیه و طلبکارم هستن ازتون و در اخر اینکه تحت هر شرایطی لبخند یادتون نره :)+کامنت در پست ثابت:) دختر زمستونی...ادامه مطلب
ما را در سایت دختر زمستونی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : csedayebaroon0 بازدید : 25 تاريخ : چهارشنبه 27 بهمن 1395 ساعت: 11:53

من میتونم این آزادی رو به شما بدم که هرچی خواستین و نظرتون هرچی بود رو بگین ولی اصلا توقع نداشته باشین که با آغوش باز پذیراتون باشم و تو دهن انتقاد کنندتون نزنم ، بله دموکراسی خیلی خوبه و منم خیلی بهش معتقدم ولی حیای شماها کجا رفته 


+ کامنت ها در پست ثابت 

دختر زمستونی...
ما را در سایت دختر زمستونی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : csedayebaroon0 بازدید : 61 تاريخ : چهارشنبه 27 بهمن 1395 ساعت: 11:53

تا اینجا و به این سن و سال که رسیدم هنوز که هنوزه نمیتونم یه سری رفتارا و حرکات رو درک و هضم کنم + نمیتونم مثل قبل با وبلاگم و نوشتن ارتباط برقرار کنم ، فکر کنم عمر وب نویسیم رو به پایانه و اینو میشه از نبودن های پی در پی ام در این مدت فهمید ، زوری نمیشه هیچ کاری رو انجام داد باید تمام وجودت بخوان که بشه+خیلی جاها بابت اتفاق هایی که افتاد از خدا گله کردم ولی بعدش فهمیدم اصلا حق با من نبوده ، خدایا حکمتتو شکر ولی  ایشالا سری بعد حکمتتو صلاحمون در یک راستا باشه + ربط عنوان به پست نمیدونم چیه، همینجوری اومد تو ذهنم +کامنت پست ثابت  دختر زمستونی...ادامه مطلب
ما را در سایت دختر زمستونی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : csedayebaroon0 بازدید : 27 تاريخ : چهارشنبه 27 بهمن 1395 ساعت: 11:53

حرف خاصی ندارم برای گفتن و حرف هایی هم که دارم قابل گفتن نیست ، چی گفتم! فقط اینکه ، با هم دیگه مهربون باشیم ، به هم لبخند بزنیم ، کلمات محبت امیز از ته دل به هم بگیم ، تو کارای هم دخالت نکنیم ، حرف های نابود کننده و تخریب کننده ی شخصیت به هم نزنیم خودخواه نباشیم ، حال دوستامون رو هر از چند گاهی بپرسیم ، کتاب بخونیم ، اهنگای دپرس نکننده گوش بدیم ، برا خودمون گاهی خریدای کوچیک و ارزون بکنیم وقتی کاری میکنیم منت نذاریم اراده داشته باشیم برای خودمون شخصیت قائل باشیم ، نا امید نباشیم و دیگرانو هم نا امید نکنیم قضاوت هم نکنیم +نامرد و بی معرفت هم نباشیمدیگه چیزی یادم نمیاد خوش باشین  دختر زمستونی...ادامه مطلب
ما را در سایت دختر زمستونی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : csedayebaroon0 بازدید : 41 تاريخ : سه شنبه 21 دی 1395 ساعت: 20:10